رمز و راز



امشب آسمان گویی رنگ دگری دارد

دل ما رنگ و نوای دگری دارد

گویی ستاره ها و شهاب ها برای ما پیامی دارد

ماه زیبا در أسمان دست از درخشش بر نمی دارد

فلک و افلاک و ما افلاک هستی را در بر دارد

چه کسی این همه زیبایی را زیر سر دارد؟!

نمی دانم اما گویی تمام هستی با ما چند صبایی ست سخن ها دارد

دل ما با همه کس زیرو زبرها دارد

چه هرزه آدمهایی که دل را با همه کی تقسیم می دارند

چه سخن ها و چه حرف هایی که ما را به فکر فرو می دارند



((مهراد))



نظرات 3 + ارسال نظر
Mary سه‌شنبه 21 تیر 1390 ساعت 08:34 ب.ظ http://www.mary66.blogsky.com

تو بی من تنگدل، من بی تو دل تنگ

جدایی بین ما فرسنگ فرسنگ

فلک دوری با یاران می پذیرد

به خورشیدش بماند داغ این دل تنگ

******************************

Mary چهارشنبه 22 تیر 1390 ساعت 06:34 ب.ظ http://www.mary66.blogsky.com

شبی از پشت یک تنهایی نمناک وبارانی

تورا بالهجه گلهای نیلوفر صدا کردم

تمام شب برای با طراوت ماندن باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم

پس از یک جستجوی نقره ای درکوچه های آبی احساس

تورا از بین گلهایی که در تنهاییم رویید با حسرت جدا کردم

وتو درپاسخ آبی ترین موج تمنای دلم گفتی

دلم حیران وسرگردان چشمانیست رویایی

ومن تنها برای دیدن زیبایی آن چشم

تورا در دشتی از تنهایی وحسرت رها کردم

همین بود آخرین حرفت....

ومن!بعد از عبور سرد و غمگینت حریم چشمهایم را

به روی اشکی از جنس غروب ساکت و نارنجی خورشید وا کردم

نمی دانم چرارفتی نمی دانم چراشاید خطا کردم

وتو بی آنکه فکر غربت چشمان من باشی

نمی دانم کجا،تا کی،برای چه؟

ولی رفتی وبعداز رفتنت باران چه معصومانه بارید

وبعداز رفتنت یک قلب دریایی ترک برداشت

وبعداز رفتنت رسم نوازش درغمی خاکستری گم شد

وبعداز رفتن تو آسمان چشمهایم خیس باران بود

وبعداز رفتنت انگار کسی حس کرد

من بی تو تمام هستیم از دست خواهد رفت

کسی حس کرد من بی تو هزاران بار در هر لحظه خواهم مرد

وبعداز رفتنت دریا چه بغضی کرد

کسی فهمید تونام مرا ازیاد خواهی برد

ومن با آنکه می دانم تو هرگز یاد مرا با عبور خود نخواهی برد

هنوز آشفته چشمان زیبای توام...

برگرد...

سلااااااااااام داداش مهراد عزیز
خوبی؟
من فردا صبح میرم مسافرت ولی خب چون امروز گفتم شاید وقت نکنم بیام نت صبح آپیدم و نوشتم نیستم. یکشنبه برمیگردم
راستی بخاطر فوت مادرت بهت تسلیت میگم.
ما آدما هیچوقت تنها نیستیم تا وقتی خدارو داریم پس دیگه نگو تنهایی....

راستی اهل کجا هستی؟؟؟

خوبم٬ میگذرونیم........
یکشنبه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

میدونم تنها نیستیم٬اما این حفره رو چه جوری میشه پرش کرد؟؟

فعلا که تهرانیم٬شاید به زودی کرج...

بهار پنج‌شنبه 23 تیر 1390 ساعت 09:37 ق.ظ http://bahar90.blogsky.com

هم شعر هم عکسات خیلی قشنگ بودن دستت درد نکنه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد