تا ابد با عشق...

از کجا شروع کنم؟

دستم رو صفحه کلید خشک شده...

شاید فقط دستم نباشه...چند وقتیه انگار همه چی خشک شده!

احساس من به اون،احساس اون به من...

گل های یادگاری که جا مونده پیشم...

الان باید بگم خدایا ازت دلگیرم؟یا نه...شاید...شایدم باید بگم چرا اینجوری شد؟

چند روزه یه جمله برام شده یه دلیل واسه درک همه!


برای تا ابد ماندن باید رفت...گاهی به قلب کسی...گاهی از قلب کسی...


نمیدونم چه کسی اینو گفته...ولی خیلی خوب گفته...

شاید معنی عشق فراتر از اونیه که من این پایین گفتم...

عشق یعنی:

درک هم به جای ترک هم

قدم زدن زیره بارون با هم

دستامون باشه تو دست هم

تو سختیها باشیم  یاره هم

قلبمون بزنه به عشق هم

مبارزه تا رسیدن به هم

آروم بشیم به دست هم

دروغ نشه فریبه هم

پیر بشیم به پای هم

خیانت نشه واسه یکی سهم

احساس نشه یه روز درک و فهم

اینا فقط یه قسمت از عشقه...فقط!   

نظرات 2 + ارسال نظر
بهار یکشنبه 26 تیر 1390 ساعت 11:55 ق.ظ http://bahar90.blogsky.com

خیلی قشنگ بود

Mary دوشنبه 27 تیر 1390 ساعت 02:32 ب.ظ http://www.mary66.blogsky.com

آسمان، چشم آبی خداست

و نگران همیشه من و تو

*************************************
سلااااااااااااااااااااام مهراد جووووووووووووووووووون
من برگشتم
خوبی؟ چه خبرا؟ تو این چند روز تعطیلات چیکارا کردی؟؟؟؟؟؟
خوش گذشت؟؟؟
وای من انقد نی نی بازی کردم . نی نی ها نمیذاشتن من دیروز برگردم سفت بغلم کرده بودن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد