ما...

تکیه به شونه هام نکن من از تو افتاده ترم

ما که به هم نمیرسیم بسه دیگه بزار برم

کی گفته که به جرم عشق یه عمری پرپرت کنم

حیف تو نیست کنج قفس چادر غم سرت کنم

من نه قلندر شبم نه قهرمان قصه ها

من عاشقم همین و بس غصه نداره بی کسی

 قشنگی قسمت ماست که ما به هم نمیرسیم

نظرات 10 + ارسال نظر
Mary جمعه 7 مرداد 1390 ساعت 06:00 ب.ظ http://www.mary66.blogsky.com

برای اعتراف به کلیسا میروم





رو در روی علف های روئیده بر دیوار کهنه می ایستم





و همه ی گناهان خود را یکجا اعتراف میکنم





بخشیده خواهم شد به یقین





علف ها بی واسطه با خدا سخن میگویند...



حسین پناهی

Mary جمعه 7 مرداد 1390 ساعت 06:01 ب.ظ http://www.mary66.blogsky.com

سلام داداش مهراد چرا بهم نگفتی رفتی مسافرت
باهات قهرم

ببخشید خب ماری جونم...
گفته بودم که به زودی دارم میرم مسافرت....
دلم خیلی خیلی خیلی تنگ شده بود برات..

مهسا شنبه 8 مرداد 1390 ساعت 04:03 ب.ظ http://rahaetemadi.blogfa.com

سلام مهراد جون خواهش میکنم عزیزم وب عالی ای داری و دوس دارم دوباره بهت سر بزنم و بهم سر بزنی

Mary دوشنبه 10 مرداد 1390 ساعت 11:10 ق.ظ http://www.mary66.blogsky.com

در خلوت شب ز حــق صـدا می آید / از عطر سحر بوی خدا می آید
با گوش دگر شنو به غوغای سکوت / کز مرغ شب ، آواز دعا می آید
×ماه رمضان مبارک×
[گل]
apammmmmmmmmm
قهر نیستم بابا شوخی کردم. ولی انگار تو قهری که بهم سر نمیزنی آره؟

Mary دوشنبه 10 مرداد 1390 ساعت 07:24 ب.ظ http://www.mary66.blogsky.com

پری سا سه‌شنبه 11 مرداد 1390 ساعت 03:32 ب.ظ http://crayon.blogsky.com

سلااااااااااااااااااام

....بی کسی خیلی هم غصه داره ..خیلی ...

Mary سه‌شنبه 11 مرداد 1390 ساعت 07:05 ب.ظ http://www.mary66.blogsky.com

سلام
چرا حالت خوب نیست داداشی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
راستی آواتارم خوشمله؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

بهار چهارشنبه 12 مرداد 1390 ساعت 09:40 ق.ظ http://bahar90.blogsky.com

شعر یخورده خنده دار بود(ناراحت نشیا)

Mary چهارشنبه 12 مرداد 1390 ساعت 10:40 ق.ظ http://www.mary66.blogsky.com

سلام
من الان سه ماهه حالم خودمو نمیدونم بس که اتفاقات مختلف واسم افتاده!!! به قول تو انگار خاکستری شدم!!!!!!!!!!!!!!!!
سر یه دو راهی خیلی بزرگ هستم!
راستی در مورد اواتار. مهم نیست به چشم بیاد یا نه!!!!! خوشم از این عکس اومد. کلا چیزای کارتونی دوس دارم!
بعضی وقتا که فکرشو میکنم میبینم اون زمان که تازه رفته بودم دانشگاه جز درس خوندن فکر دیگه ای نداشتم ولی الان باورت نمیشه دیگه نتیجه کنکور ارشد واسم مهم نیست درگیر مسائل مهم تری شدم تو زندگی...
واقعا انتخاب خیلی سخته! همیشه تو ذهنم فکر میکردم انتخاب راحته چون تا حالا سر دو راهی نبودم ولی الان که هستم نمیدونم چیکار کنم...
واقعا دیگه میترسم. میترسم نکنه زندگیم در آینده خوب نشه! نمیدونم با کی میتونم خوشبخت بشم!!!
خلاصه کلا این ماه رمضونی دیوونه شدم رفت...

شنبه یه اتفاقی افتاد واسم که آرزو میکردم نشه ولی شد...

Mary شنبه 15 مرداد 1390 ساعت 06:05 ب.ظ http://www.mary66.blogsky.com

“این عشق نیست که دنیا را می چرخاند، عشق چیزی است که چرخش دنیا را ارزشمند می کند.”
فرانکلین پی جونز
[گل][گل][گل]
آپمممممممممممممممممممم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد